یکشنبه، آبان ۱۵، ۱۳۹۰

گفتگوهای جمشيد اسدی با چهره های ملی درباره انتخابات - 1- مهندس کورش زعيم


گفتگوهای جمشيد اسدی با چهره های ملی درباره انتخابات
1- مهندس کورش زعيم
سه شنبه 10 آبان ماه 1390، 1 ماه نوامبر 2011

اين نخستين بار نيست که مهندس کورش زعيم، آزادی خواه کهنه کار و عضو شورای مرکزی جبهه ملی ايران مهمان اين ستون است. با او پيش از اين در مورد جبهه ملی (23 آذر 1388)، پاسداری از فرهنگ و تاريخ ايران (7 دی 1388سياست امروز و چالش های فردا (14 دی 1388) و آيا جمهوری اسلامی در پی بمب اتمی است؟ (17 اسفند 1388) نيز گفتگو داشته ام و بهره برده ام. گذشته از اين گفتگوها، به همراه دو دوست ديگر (مجيد محقق و مهران مصطفوی) سندی راهبردی هم در مورد سوخت اتمی منتشر کرديم.
اين بار گفت و شنيد با مهندس زعيم در مورد انتخابات است. البته نه فقط انتخابات مجلس شورای اسلامی اسفند ماه 1390، بلکه نيز در باره کارنامه و نگاه جمهوری اسلامی به انتخابات و نيز رويکردی که آزادی خواهان در اين مورد می بايستی داشته باشند. قصد و آهنگم اين است که پس از مهندس زعيم با ديگر شخصيت های ملی هم در همين رابطه گفتگو کنم.
اين بار بايد با بهترين سياست به سراغ انتخابات نظام جمهوری اسلامی برويم.

***

جمشيد اسدی: آقای مهندس زعيم! شايد منطقی تر اين باشد که از پيشينه انتخابات بيآغازيم و سپس به امروز بپردازيم و سرانجام نگاهی به آينده کنيم. برداشت شما از انتخاباتی که از آغاز تا کنون توسط نظام جمهوری اسلامی برگزار شده چيست؟
کورش زعيم: انتخابات در دوران حاكميت جمهوري اسلامي هميشه در تخلف فاحش قانون اساسي خودش بوده، يعني حتا در قالب قانون اساسي خودش هم هرگز آزاد نبوده است. آزادترين انتخابات براي دوره اول مجلس شوراي ملي در سال 1358 اجرا شد كه در آن غربالگري امروز و نظارت استصوابي شوراي نگهبان وجود نداشت. همه آزاد بودند نامزد مجلس شوند، هر چند كه همه آزاد نبودند انتخاب شوند. بسياري از نامزدان سازمانهاي سياسي ملي يا مستقل، مانند جبهه ملي، با كتك و تهديد و ترفندهاي ديگر از ميدان بيرون رانده شدند. برخي هم كه علي رغم تهديدها به علت محبوبيت در حوزه هاي انتخابی خودشان با راي مردم به مجلس راه يافتند، يا در مجلس رد صلاحيت شدند يا با انواع محدوديت ها از كارآيي انداخته شدند. انتخابات با وجود آزاد بودن تا حد زيادي توسط يك حزب وابسته به بيگانه و روحانيان انحصار طلب برنامه ريخته شده بود. در هر حال، همان آزادي نسبي را هم ديگر هرگز تجربه نكرديم. تا آن زمان مجلس يك مجلس شوراي ملي بود. پس از آن انتخابات، مجلس شوراي ملي به مجلس شورای اسلامی تغيير نام داد و ماهيت راستين خود را كه مجلسي برای رتق و فتق كردن امور حاكميت كه به تدريج در انحصار روحانيان در مي آمد بود نشان داد. مجلس از ملت فاصله گرفته بود، و از آنجا كه، همه حزبها و سازمانهای سياسي ملی، مستقل و بيرون از حاكميت آن زمان از سال 1360، ممنوع و تعطيل و شخصيت هاي تاثيرگذار آنها زنداني شدند، جمهوری اسلامی خيلي زود تكليف مردم را روشن كرد. در جمهوری اسلامی ملت وجود خارجی ندارد، فقط امت وجود دارد كه بايد پيرو كوركورانه حاكميت باشد. برخی روحانيان سرشناس هم با صراحت اعلام كردند و مي كنند كه مردم حق رای دادن و دخالت در امور كشور را ندارند و اين خداوند است كه فقط از كانال ارتباطي و انحصاري آنان كشور را اداره مي كند.

جمشيد اسدی: آيا اسم و رسم اين روحانيون به يادتان مانده است؟ اگر آری، آيا ميل داريد از ايشان به اسم ياد کنيد؟
کورش زعيم: نيازي به نام بردن نيست، زيرا اينگونه روحانياني كه اينگونه مي انديشند هستند، در امور كشور دخالت دارند و همين سخن را در نمازهاي جمعه، مصاحبه ها و استفتاء ها تكرار مي كنند.

جمشيد اسدی: آيا کارنامه جمهوری اسلامی در مورد انتخابات يکدست است؟ يا مثلا می توان دوره ای را به نسبت بهتر (ويا بدتر) از دوره های ديگر دانست؟
کورش زعيم: كارنامه يكدست است، هر چند كه در دوران اصلاحات، يعني در انتخابات رياست جمهوري آقاي محمد خاتمي و انتخابات مجلس ششم، محدوديت ها كمتر شد. هنوز مشاركت حزب ها و گروه هاي سياسي ملي و مستقل در انتخابات ممنوع بود و با غربالگري وزارت كشور ونظارت استصوابي شوراي نگهبان از شركت نامزدهاي بيرون از حاكميت در انتخابات جلوگيري مي شد. ولي دستكم شماري از چهره هاي درون حاكميت كه كاستي ها و زيانباري سياستهاي دولتهاي خودشان را شاهد بودند و وجدان ملي آنها تكان خورده بود توانستند به مجلس راه يابند. هرچند كه در عمل نشان دادند آمادگي از دست دادن امتيازها و رانت ها را در برابر دفاع از منافع ملي ندارند.

جمشيد اسدی: برسيم به بحث امروز. جمهوری اسلامی در آستانه برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی است که قرار است در اسفند ماه برگزار شود. به نظر می رسد بسياری از دست اندرکاران از پيآمدهای عدم استقبال مردم نگرانند و از همين رو از همراهان می خواهند که "تنور انتخابات را گرم" کنند. ايشان در عين حال نگران پيآمدهای مشابه آن چه پس از انتخابات رياست جمهوری خرداد 1388 روی داد نيز هستند. يادآوری می کنم که اين پيآمدها را دست اندرکاران "فتنه" ناميدند و بسياری ديگر "جنبش سبز" و "جنبش رأی من کو؟"، تحليل شما چيست؟
کورش زعيم: در حالی به انتخابات دوره نهم مجلس شورايي كه بهيچ وجه "ملي" نيست نزديك مي شويم، که شرايط حاكم بر انتخابات تفاوت چنداني با گذشته ندارد كه احتمالا محدودتر هم شده است. تجربه انتخابات رياست جمهوري سال 1388 هم به ما نشان داد كه مردم نه تنها حق دخالت در انتخابات را ندارند كه حق اعتراض هم به نتايج آن ندارند.
انتظار مي رود كه وزارت كشور، فراتر از مسئوليت قانوني خود، اين بار هم برنامه دارشته باشد كه طيف گسترده تري از نامزدان را بر پايه معيارهای فراقانوني رد صلاحيت كند. از گفته هاي برخي اعضاي صاحب نفوذ شوراي نگهبان هم بر مي آيد كه نظارت استصوابي سختگيرتر از سنت پيشين خود، و البته خلاف وظايف تعريف شده خود در قانون اساسي، خيال دارد نامزدان را غربال و دستچين نمايد. صندوق های رای هم در دست و زير كنترل جناحهاي قدرتمدار حاكم است و هيچ نظارت موثر و معني دار بر آنها ممكن نيست و از نظارت مستقل سازمانهای سياسي و نامزدان بر راي گيري و شمارش رای هم مطابق سنت جمهوري اسلامي جلوگيری مي شود. اين عوامل جملگي به انحصارگري بيشتر و كوچكترتر شدن حلقه "خودي ها" و البته نارضايتي بيشتر مردم و در پي آن خشونت بيشتر مي انجامند و نظام را بيشتر و بيشتر به كنج انزوا از مردم مي كشاند.
از سوي ديگر، عليرغم وجود اصل هايي مغاير با مردمسالاري و آزادی های مدنی و حقوق بشر در قانون اساسي، اصل هايی هم مانند 23، 24، 26 و 27، وجود دارند كه نظام مي تواند از آنها براي تغيير چهره خود استفاده كند. من مي پندارم كه تا پيش از اجرايي شدن انتخابات آينده، تلاش هايي از درون نظام در اين راستا، و با هدف نجات نظام انجام خواهد گرفت. همچنين مي پندارم كه خردمندان كهنه كار درون نظام، هر چند كه شمارشان بسيار اندك و اغلب منزوي هستند، تلاش خواهند كرد گامي بسوي باز كردن فضای سياسي برداشته شود. آنان شرايط دهه 70 را كه باعث ضرورت تظاهر به اصلاح طلبي شد از ياد نبرده اند و در تلاش براي تكرار آن بر خواهند آمد. اگر آن روزها به راهكاری كه به مردم ارائه كرده بودند وفادار مي ماندند، اكنون دچار چنين قفس تنگي نمي شدند، و كشور مي توانست آرام آرام بسوي دموكراسي و پيشرفت بخزد؛ و چنين نارضايتي و خشم همگاني برايشان به ارمغان نمي آمد. اكنون ديگر آن توان دهه 70 را ندارند، و خودشان هم به علت انحصارگري هاي دروني و رقابت ها و اختلافها بر سر تقسيم غنائم پاره پاره شده اند. قدرتنمايی عليه زنان و جوانان بيگناه و بي دفاع در خيابانها و ميهماني ها و كماندوبازي در پشت بام ها و در خانه هاي مردم همراه با تهديد و نمايش زور و اسلحه، ضعف دروني را پنهان نمی كند كه برعكس آن را آشكارتر مي نمايد.
جمشيد اسدی: نکته ای را که بدان اشاره کرديد، يعنی اصلاح پذيری جمهوری اسلامی يا خواست دست کم شماری از دست اندرکاران آن برای اصلاحات، هرچند که از ديدگاه نظری (تئوريک) نادرست نمی تواند بود، به لحاظ تجربی و به ويژه با در نظر داشت تجربه برگزاری پر از کاستی انتخابات خرداد 1388 – اين مؤدبانه ترين اشاره ای است که می توانم به آن رويداد تلخ داشته باشم– برای بسياری ترديد برانگيز است.
کورش زعيم: اصلاح پذيري همانگونه كه ما از سال 1380 عنوان كرديم غيرممكن است. شاهد اين ادعا اينست كه در طي اين سالها ناخودي هاي نظام بطور تصاعدي گسترش يافته اند و حلقه خودي ها كوچكتر و تنگتر شده است. ديگر حتا به يكديگر هم اعتماد ندارند. تعدد و حجم و گسترش دزدي ها از بيت المل و فرارهاي مسئولان ابعاد نجومي پيدا كرده است. زمين لرزه را جانوران خيلي زودتر از آدميان احساس مي كنند. اكنون، هرچند زمان بسيار بسيار كمي براي بازگشت به ملت باقي مانده، و لرزه نگارها به شدت در تكان خوردن هستند، هنوز اين اندك خردمندان نظام كه به آنان اشاره كردم، می توانند برای نجات كشور و نجات خودشان، اجازه برنامه ريزی خردمندانه و دورانديشانه براي آينده كشور را بدهند. خيابانی شدن تصميم گيری برای آينده سياسي كشور بسيار بسيار خطرناك خواهد بود كه يك سرش خشونت نظامی عليه مردم و سر ديگرش جنگ های داخلي كه برخی از كشورهای بيگانه در حال دامن زدن به زمينه های آنها هستند می باشد. آنان كه با ثروت ملت فرار مي كنند تصور نكنند كه با خانواده هايشان در كشورهاي بيگانه در آرامش و لذت زندگي خواهند كرد. فرزندان ايرانزمين به سراغشان خواهند رفت، البته اگر تا آن هنگام مافياهاي روسي و سيسيلي و مكزيكي سالمشان گذاشته باشند.

جمشيد اسدی: با توجه به تجربه های تلخ انتخابات پيشين، به نظر می رسد کمتر آزادی خواهی حاضر باشد تا با خاطر آسوده در انتخابات مجلس شورای اسلامی اسفند ماه شرکت کند. از اين ترديدها گذشته، به باور شما چه پيش شرط هايی می توانند زمينه را برای مشارکت گسترده و به ويژه مليون و آزادی خواهان فراهم آورند؟
کورش زعيم: من از سه ماه پيش از انتخابات رياست جمهوري 1388، در تحليل هايي پيش بيني كرده بودم كه در هيچ شرايطي آقاي احمدي نژاد كرسي خود ترك نخواهد كرد، و نيز اينكه انتخابات منجر به اعتراضات گسترده خياباني و كشته شدن دهها نفر و زنداني شدن هزاران نفر خواهد شد، و در آغاز سال در جلسه اي با جوانان جبهه ملي ايران گفتم كه تابستان داغي را در پيش داريم. من اين انتخابات پيش رو را هم آنچه نظام انتظار دارد نمي بينم. بعدها در اين باره روشن تر سخن خواهم گفت. ولي با نگاه خوش بينانه مي گويم كه گامهای زير می توانند زمينه را برای انجام يك انتخابات سرنوشت ساز كه پيش نياز ساختار آينده كشور را ترسيم خواهد نمود باشد و كشور را تا انتخابات رياست جمهوري در امان نگه دارد:
1.زندانيان سياسی و عقيدتی را در يك اعلان عمومي آزاد اعلام كنند. وجود حتا يك زنداني عقيدتی يا سياسی در بند، باور مردم را نسبت به نيت پشت گامهای بعدي لرزان خواهد كرد.
2. فعاليت حزب های سياسی و سازمانهای مدني و مردم نهاد بايد آزاد اعلام شود. اصل بيست و ششم قانون اساسي موجود اين اختيار را مي دهد.
3. رسانه ها باد آزاد اعلام شوند.تنها محدوديت بايد عدم تبليغ يا توطئه عليه تماميت ارضي كشور، احترام به همه دين ها و باورها و خودداري از تهمت و دروغ باشد. اصل بيست و چهارم اين اجازه را مي دهد.
4. شوراي نگهبان بايد اعلام كند كه در گزينش نامزدان دخالتی نخواهد كرد. اصل نود و نهم فقط نظارت بر انتخابات را وظيفه شوراي نگهبان تعيين كرده، همانند يك كميته نظارت بر صحت و سلامت انتخابات.
5. از سخنراني امام جمعه های خشونت طلب و ضد مشاركت مردمي در سراسر ايران بايد جلوگيری شود.
6. يك كارگروه مستقل شامل نماينده اي از دولت و نمايندگان سازمانهاي سياسي كه مي خواهند در انتخابات شركت كنند، برای ديده باني مستقل و انجام امور نظارتی بر انتخابات تشكيل شود.
7. نامزدان مجلس شورا مكلف باشند، ميزان و منبع پولهايی را براي تبليغات انتخاباتی خود هزينه مي كنند، به كارگروه ديده بان اعلان كنند. در غير اينصورت، نامزدان جناح هاي حاكم كه در مدت تصدی خود به ثروتهای كلان دست يافته اند و نيز دسترسي به كمكهاي مالي كلان پشتيبانان خود دارند، با بمباران تبليغاتي و پوشش گسترده مي توانند مردم ناآگاه را نسبت به خود بباورانند.
7. فعاليت و تبليغ انتخاباتی بايد از شش ماه پيش از روز انتخابات، يعني از هم اكنون مجاز اعلام شود.
8. سازمان ملل يا شورايي از ناظران بين المللي برگزيده شوراي حقوق بشر انتخابات را نظارت كنند.
چنين مجلسي مي تواند آغازگر يك جنبش سياسی بي خشونت و تدريجي براي قانونگذاري مورد نياز يك جامعه آزاد و مردمسالار باشد كه در آن همه مردم  بدون هيچ تبعيض يا محدوديت در سرنوشت و اداره كشور مشاركت داشته باشند.
در صورتيكه قدرتمداران حاكم بخواهند راه سنتي زد و بندهاي پنهاني و فريبكاري را براي كنترل و هدايت انتخابات در پيش بگيرند، نه تنها از مشاركت اكثريت مردم در انتخاباتشان محروم خواهند ماند كه آينده خوبي هم برايشان پيش بيني نمي شود. در هر حال، ملت ايران، در مسير برگشت ناپذيري كه قرار گرفته، سرانجام پيروز ميدان خواهد بود و آنان كه به مردم پشت كرده اند سخت بازنده و پشيمان، البته اگر فرصتي براي پشيماني باقي بماند.

جمشيد اسدی: برخی از کوشندگان سياسی ضمن اين که هيچ ترديدی در مورد کم و کاستی های غيردموکراتيک در نظام جمهوری اسلامی ندارند، در عين حال بر اين باورند که از انتخابات می توان به عنوان فرصتی برای آگاهی رساندن و بسيج مردم استفاده کرد. شما در اين مورد چه می انديشيد؟
کورش زعيم: بسيج براي چه كاري؟ شما وقتي بسيج مي كنيد كه قصد اجراي برنامه اي مدون و مشخص را داشته باشيد. اينگونه اظهارات، شعارهاي زيبا و فعاليت نماي آناني است كه هيچ برنامه و چشم اندازي براي آينده ايران ندارند. فقط مانند همه ما مي خواهند دموكراسي استقرار يابد و مردم آزاد باشند، ولي نمي دانند چگونه. ما نبايد انتظار داشته باشيم همه آناني كه آزادي و رفاه ملت را خواهانند برنامه هم براي رسيدن به آن داشته باشند و يا اينكه برنامه آنان حساب شده و شدني باشد؛ اما مي توانيم انتظار داشته باشيم كه اگر برنامه اي را پسنديدند و آن را عملي تشخيص دادند، از آن پشتيباني كنند. از گمراه كردن مردم چشم انتظار و آرزومند گرد شعارهاي خوش صدا ولي غيرعملي خود پرهيز نمايند و يك نيروي بالقوه را نسوزانند.

جمشيد اسدی: به باور شما، اگر انتخابات به صورت "نيمه آزاد" برگزار شود، آيا بايد در آن شرکت کرد يا نه؟ مثلا نصور کنيد که رأی دادن آزاد باشد و اما همه نتوانند نامزد شوند و باز شورای نگهبان گزينش کند. يا مثلا امکان نامزدی همه باشد، اما نظارت بر رأی دادن و شمردن شفاف نباشد. يا هر ترکيب ديگری از گشودن فضا در يک جا و بستن آن در جای ديگر. در چنين شرايطی آيا بايد در انتخابات شرکت کرد يا نه؟
کورش زعيم: خودتان پاسخ خودتان را داديد كه اگر انتخابات يك فريب بود شركت بكنيم يا نه. ديگر دوران اين فريبكاري ها پايان يافته. مردم هشيارتر از آنند كه دست فريبكاران را نخوانند. بازي تمام شده است. شما در ماههاي آينده دزدي هاي بيشتر و فرارهاي بيشتري از مسئولان را شاهد خواهيد بود.

جمشيد اسدی: پرسش آخر! اگر شرايط انتخابات آزاد فراهم نشود، آيا شخصيت ها و گروه های ملی می بايستی مردم را به تحريم انتخابات فرا خوانند؟
کورش زعيم: من اگر خود نخواهم در انتخابات شركت كنم، حق ندارم ديگران را مجبور به پيروي از خود بكنم. تحريم يعني حرام اعلام كردن كاري براي ديگران. من مي توانم آگاهي رساني بكنم، استدلال بكنم، تحليل بكنم و حتي نتيجه را پيش بيني بكنم، ولي حق فرمان دادن به مردم را ندارم. شخصيت ها و گروه هاي ملي اگر آزاده و ملي باشند همين انديشه را خواهند داشت.

جمشيد اسدی: آقای مهندس زعيم، با سپاس از انجام اين گقتگو!

هیچ نظری موجود نیست: