یکشنبه، اردیبهشت ۰۱، ۱۳۹۲

چرا (فقط) انتخابات آزاد؟ نه بيش، نه کم!


چرا (فقط) انتخابات آزاد؟ نه بيش، نه کم!
دوشنبه 2 ارديبهشت ماه 1392، 22 ماه آوريل 2013

شمار شهروندان ناخرسند از نظام جمهوری اسلامی شتابان رو به افزايش است. اگر در آغاز، ايرانيان ناخرسند بيشتر از سپهر سياسی بودند، در پی تند شدن تماميت خواهی رانت خواران و استبداد خودکامگان، ناخرسندی مردم رنگ اجتماعی، جنسيتی، ايمانی، نسلی و به ويژه اقتصادی نيز به خود گرفته است. اين ها همه به جای خود، حالا حتی خود حاکمان نيز از يکديگر و بلکه از نظام ناراضی اند!
از آن جا که برانگيزنده همه اين ناخرسندی ها حاکميت خودکامه و تماميت خواه جمهوری اسلامی است، پس درمان نمی تواند جز از گذار از اين حاکميت به حاکميتی دموکراتيک و مردم سالار بر پايه اعلاميه جهانی حقوق بشر باشد. اما برای اين گذار چه بايد کرد؟ ما انتخابات آزاد و منصفانه ـ و صد البته نه گزينشی و ولايی ـ را مناسب ترين استراتژی برای مديريت بهينه دوران گذار به دموکراسی می دانيم. دست کم به شش دليل:

1. انتخاب حق انسانی شهروند آزاد است. حق انتخاب، برخاسته از حق آزادي فردی است و بی شک اعتماد بخش ترین و مسالمت آمیز ترين تجربه بشری برای مشارکت سیاسی در حکومت است. شعار انتخابات آزاد ـ در رويارويی با انتخابات مهندسی شده جمهوری اسلامی ـ يادآوری است به شهروند ايرانی که حقی پاک و ذاتی از او ربوده شده است و می بايستی آن را بازيابد.

2. انتخابات آزاد آشناترين نماد دموکراسی است. واژه "انتخابات" آشناترين سازه دموکراسی است و از همين رو، به روشنی بيانگر هدف و خواست اصلی گروندگان آن است. بدين معنی که شعار "انتخابات آزاد" دموکراسی را به عنوان تنها جايگزين پذيرفتنی حاکميت جمهوری اسلامی اعلام می کند و خود را از هواداران براندازی جمهوری اسلامی به هر قيمت، حتی به هزينه بديل های غير دموکراتيک ديگر جدا می کند.

3. انتخابات، پل مسالمت آميز گذار از استبداد به دموکراسی است. دوران گذار همچون پلی است که دو سر دارد، يکی در استبداد و ديگری در دموکراسی. از همين رو، سياست بهينه دوران گذار، سياستی است که کم تنش باشد و کمترين هراس را در کوشندگان دو سر پل برانگيزد و در بهترين حالت بيشترين اطمينان را به هر دو دهد. انتخابات آزاد و منصفانه چنين سياستی است و به باشندگان هر دو سر پل – جنايتکاران به کنار – امکان زندگی و حتی در صورت بهره مندی از اقبال و رأی مردم دستيابی به بلندپايگی اجتماعی می دهد.
انتخابات آزاد که به هر شهروندی با هر جنسيت و باور و قوميتی که باشد حق رای و نامزدی می دهد، جایگزین روش های حذفی است و به دست اندرکاران نظام راه آشتی ملی را نشان می دهد. به ويژه آن که انتخابات آزاد بر پايه استانداردهای اتحادیه بین المجالس، شيوه ای است که حتی نمایندگان وقت جمهوری اسلامی ایران هم آن را پذيرفته اند و در نشست پاریس به سال 1994 امضا کرده اند. وانگهی چون پيام انتخابات آزاد براندازی نيست، دست کم برای برخی از دست اندرکاران نظام اسلامی و به ويژه شماری از اصلاح طلبان حکومتی که در معرض حذف هستند کشش خواهد داشت. بخشی از خردمندان جمهوری اسلامی نيز کم کم پی خواهند برد که در صورت سرسختی و نپذيرفتن انتخابات برای برون رفت از بن بست، ناخرسندی مردم تندتر خواهد شد و ای بسا که تمامی نظام را درنوردد. به هر رو امکان اين هست که با طرح اين شعار شکاف در جبهه سرسختان حاکميت نظام افتد.
گذشته ازحاکميت نظام، از آن جا که پيام انتخابات آزاد براندازی نظام نيست ـ بدون آن که تعهدی به نگهداشت و جلوگيری از فروپاشی آن داشته باشد ـ  هزینه مبارزه را برای مبارزان آزادی خواه درون مرز فرو خواهد کاست و دفاع از ايشان را برای وکلا و فعالان حقوق بشر آسان تر خواهد کرد.
سرانجام اتحاد اپوزيسيون دموکرات و آزادی خواه گرد شعار انتخابات آزاد آسان تر خواهد بود. چه انتخابات آزاد ایدئولوژیک نیست و از همين رو از سلطنت طلب، جمهوری خواه، چپ و حتی اصلاح طلبان حکومتی، هم می‌‌توانند به آن بپيوندند. نيز انتخابات آزاد محک ای است برای تميز آزادی خواهان پيگير و ناپيگير در اپوزيسيون و تميز ميان آن ها که حق دموکراتيک هر شهروندی را پاس می دارند و آن ها که از همين امروز انتخاب گزينشی و استصوابی می کنند: اين يکی که جمهوری خواه پيگير نيست، آن يکی که با فرنگی گفتگو داشت و او که با هواداران پادشاهی نشست و برخاست کرد ... اين ها دموکرات اند؟

4. پيشگيری از فروپاشی و هرج و مرج در کشور. انتخابات آزاد با کشاندن حکومت به فرایند دمکراتیک سازی، کشور را از خطر فروپاشی حکومت در درون و حمله از برون  خواهد رهانيد. هر چه باشد کشور است، هر چند که هنوز در چنگ اين نابخردان خودکامه! در پی ناتوانی حاکميت در مديريت کشور، فروپاشی مشروعيت نظام و  بن بست اقتصادی در درون مرز و نيز شدت گرفتن تنش در برون مرز، هر روز بيش از پيش بيم آن می رود که کشور گرفتار انفجار کور اجتماعی در داخل و جنگ در خارج شود. نتيجه هرج و مرج ناخواسته ای است که ايران خستو را جان بدر خواهد کرد ؛ بدون هيچ دورنمايی برای برون رفت از بحران.
در مورد جنگ اين را نيز ببايد افزود که البته حمله خارجی به ايران مورد توافق هيچ ميهن دوستی نمی تواند بود. اما اين نيز هست که صرف ميهن دوستی و انزجار از جنگ، ايران را از خطر حمله خارجی نخواهد رهانيد.

5. تداوم مبارزه سياسی جنبش سبز. انتخابات آزاد نزديک ترين شعار به شعار اصلی و نمادين جنبش سبز، يعنی  "رأی من کو؟" در اعتراض به تقلب در انتخابات خرداد 1389 است. اين درست که جنبش مردم ناخرسند ايران را نمی بايستی به اعتراض به تقلب انتخاباتی فروکاهيد، اما اين هست که شعار "رأی من کو؟" از اعتراض به تقلب انتخاباتی فراتر می رود و ارزش نمادين و بنيادين می يابد. بسياری از شعارهای جنبش سبز، همچون "هاله نورو ديده، رای منو نديده" و "دورغگو، دروغگو، شصت و سه درصدت کو؟" مربوط به انتخابات بودند، از همين رو شعار انتخابات آزاد به روشنی در ادامه جنبشی خواهد بود که در درون و برون مرز آشنا و شناخته شده است.

6. جهان پسندی شيوه انتخابات آزاد. مهم ترين سندهای بين المللی، چون اعلامیه جهانی حقوق بشر (1948)، میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی (تصویب در سال 1966 و لازم الاجرا از سال 1976)، میثاق بین المللی حقوق اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی (1966) و به ويژه اعلاميه معيارهای انتخابات آزاد و منصفانه تصويب شده به اتفاق آرا در اجلاس 26 ماه مارس 1994 ميلادی شورای اتحادیه بین المجالس، حق انتخاب یا حق رای را پاس داشته اند.
از همين رو، انتخابات آزاد نه تنها به  عنوان شيوه آزادی خواهانه و متمدنانه مورد پسند و اقبال جهانيان است، بلکه در عين حال به کشورها و نهادهای بين المللی امکان می دهد تا از آن به عنوان درخواستی قانونی و مطابق با عرف بين المللی در گفتگوها و نشست هايشان با جمهوری اسلامی استفاده کنند. جلب پشتيبانی بین المللی از طرح انتخابات آزاد از هر طرح ديگری شدنی تر است.

زبده سخن. کوتاه سخن اين به دلايل بالا و نيز دلايلی که ای بسا خواننده خود به آن ها خواهد افزود انتخابات آزاد بخردانه ترين سياستی است که می توان برای گذار مسالمت آميز ايران به دموکراسی برگزيد.
اما برای پرهيختن از برداشت های شتابزده، ناآگاهانه و نيز گاهی بددلانه از اين نوشته، اين را نيز ببايد افزود که خواست ما برای انتخابات آزاد و منصفانه، نه کاری به الگوی اصلاح طلبی نظام دارد و نه به انتخابات مهندسی شده جمهوری اسلامی. اولی عمرش را کرده است و دومی هزينه اش بيش از فايده است. اگر فايده ای داشته باشد!
اگر نظام مستبد اسلامی اصل انتخابات آزاد و منصفانه را با نظارت نهادهای بين المللی پذيرفت که پذيرفت. اما اگر چنين نکرد ـ همچان که گمان نمی رود چنين کند ـ ديگر چه نيازی به شرکت در نمايش انتخابات رياست جمهوری در خرداد 1392 است؟ نمی بايستی به نظام استبدادی اين پيام را داد که می توان به اسم پرهيز از خشونت و ايران دوستی، آزادی خواهان مسالمت جوی اپوزيسيون را به هر سازی به رقص آورد.
اگر انتخابات آزاد را پذيرفتند که در چارچوب دموکراسی صفحه سياه کارنامه جمهوری اسلامی را ورق خواهيم زد و در کنار هم ايران را باز خواهيم ساخت.
ورنه، روياروی يکديگر خواهيم بود. تا روزی که ما آزادی خواهان پيروز شويم. امروز يا فردا!

هیچ نظری موجود نیست: